نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: چند ساله به یه دختر خانوم علاقه دارم اما نمیدونم باید بهش بگم یا نه

2722
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2020
    شماره عضویت
    44708
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    چند ساله به یه دختر خانوم علاقه دارم اما نمیدونم باید بهش بگم یا نه

    ضمن سلام خدمت همه کاربران، قبل از شروع حرفام عذرخواهی میکنم بابت طولانی بودن این پست.
    من پسری 22 ساله هستم که که مهندسی مکانیک خوندم و تا چند ماه دیگه فارغ التحصیل میشم. از ترم دوم دانشگاه تا الان به یکی از دختر خانوم‌هایی که همکلاسی من هستند از صمیم قلبم علاقه دارم. سه سال این علاقه توی دلم بود و بهش چیزی نگفتم چون دلم نمیخواست احساساتش رو الکی درگیر خودم کنم. دلم نمی خواست درگیر یه چنین موضوع عاطفی مهمی بشه. فکر میکردم ممکنه از نظر روحی یا درسی آسیب ببینه. این موضوع ادامه پیدا کرد و الان ترم آخر دانشگاه هستیم. چند ماه پیش تصمیم گرفتم به بهانه هایی مثل درس و چیزای دیگه بهش پیام بدم و یه مقدار بهش نزدیک بشم. من یه آدم مغرور و سنگین رنگین هستم و زیاد اهل صحبت کردن با خانوما نیستم اما توی پیام‌هایی که توی این چند ماه بهش دادم سعی کردم طوری باهاش حرف بزنم که بفهمه اون برای من با بقیه فرق میکنه. مثلا تولدش یا روز دختر رو بهش تبریک گفتم و توی کارهای دانشگاه اونقدر توی این چند ماه بهش کمک کردم که بعضی از دوستام تعجب کردند که من چرا این همه به اون کمک میکنم. حتی مشکل کارآموزیش رو براش حل کردم طوری که اگه من کمکش نمیکردم شاید به خاطر کرونا اصلا نمیتونست کاراموزیش رو این ترم بگیره.یا مثلا به چند تا بهانه مختلف از هنرهایی که داره مثل عکاسی چند بار ازش تعریف کردم. همه این کار ها رو انجام دادم که بدونه برای من با بقیه فرق میکنه. یه بار عمل جراحی داشت، من نگرانش بودم بعد از عمل بهش پیام دادم و احوالش رو پرسیدم. و خلاصه به بهانه های مختلف سعی کردم بهش نشون بدم که برای من خیلی مهمه. به نظرم تا الان این موضوع رو حس کرده که من دوسش دارم ولی رفتارش جوریه که من نمیفهمم اونم منو دوست داره یا نه. احساس میکنم خودش هم نمی دونه دقیقا باید چطوری با من صحبت کنه. یه وقتایی با غرور و حیای دخترونه با من حرف میزنه بعد انگار پیش خودش حس میکنه زیاده روی کرده و دفعه بعد مهربون تر با من صحبت میکنه دوباره دفعه بعد با غرور حرف میزنه و ... همینجوری انگار خودش هم نمیدونه که در مقابل توجهی که من بهش دارم باید چطوری رفتار کنه. من خیلی دوستش دارم اما شرایط ازدواج خیلی سخت شده و منم هنوز درآمد خاصی ندارم از یه طرف هم میترسم حسرت بیان کردن این علاقه رو دلم بمونه. ضمنا ما هر دو اهل یه شهر بودیم ولی اونا یه سالیه که رفتن یه شهر دیگه زندگی میکنند. دلم میخواد بهش بگم که عاشقشم اما از طرفی با این اوضاع اقتصادی نمیدونم باید چیکار کنم. به نظرتون گفتن این موضوع کار درستیه و اینکه اگه بخوام بهش بگم دوسش دارم چطوری باید این کار رو انجام بدم؟ مخصوصا خانوم هایی که این پست رو میبینند لطفا نظرشون رو بگن. ممنونم

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42303
    نوشته ها
    220
    تشکـر
    0
    تشکر شده 71 بار در 62 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چند ساله به یه دختر خانوم علاقه دارم اما نمیدونم باید بهش بگم یا نه

    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    احساس نگرانی و تردید شما و همچنین احساس مسئولیت پذیری شما در این زمینه کاملا قابل درک است.
    با توجه به این که تا کنون صبر کرده اید و با در نظر داشتن این که ظاهرا با وجود این که اکنون شرایط و آمادگی کافی برای ازدواج ندارید نمی توانید از ایشان صرف نظر کنید، بهتر است یک تصمیم قاطعانه در این زمینه بگیرید و طبق همان پیش بروید.
    البته احساس نگرانی شما و این که در برابر این ابراز احساس خودتان به آن دختر و درباره احساسات آن دختر احساس مسئولیت می کنید قابل تحسین است اما توجه داشته باشید که شما مسئولیتی در برابر تصمیم و یا چگونگی برخورد آن دختر و یا انتخابش ندارید و نمی توانید هم جای ایشان تصمیم بگیرید.
    از آنجا که ماهیت فرایند تصمیم گیری به صورت کلی همین است که ما در برابر انتخاب گزینه هایی قرار داریم که هر کدام از آن ها در نهایت خوبی ها و همیچنین هزینه هایی در پی خواهد داشت و انتظاری جز این هم نمی توان داشت، بنابراین بهتر است شما هم یک حساب و کتابی پیش خودتان بکنید و ببینید در نهایت با انجام چه اقدام و رفتاری و با چه تصمیمی خوشحال تر خواهید بود.
    اگرچه صحبت ها و توضیحاتی که ارائه کردید کمی مبهم به نظر می رسید و مشخص نیست که بالاخره مشکل اصلی شما چیست؟ جریحه دار شدن غرورتان و عدم اطمینان از پاسخ آن دختر در صورت مطرح کردن درخواست و ابراز علاقه تان به ایشان؟ یا عدم آمادگی کافی و نداشتن شرایط لازم برای اقدام به ازدواج؟
    خوب است که لااقل برای خودتان مشخص باشد که اکنون دلیل اصلی تعلل شما و مانعی که برای مطرح کردن خواسته تان دارید چیست چرا که مهم است و هر کدام مداخله و اقدامات خاص خودش را می طلبد.
    البته در نهایت همان موضوع سود و زیاد در فرایند تصمیم گیری و هزینه های اجتناب ناپذیر آن در هر صورت مطرح خواهد بود.
    به عنوان مثال شما نمی توانید هم آن چیزی که از آن به عنوان غرور نام بردید را دست نخورده باقی بگذارید و هم درخواستتان را عنوان کنید چرا که هر در خواستی اساسا با درصدی از احتمال شنیدن پاسخ منفی و جواب رد همراه خواهد بود و شما هم نمی توانید از پاسخ و نظر و علاقه ایشان نسبت به خودتان اطمینان حاصل کنید مگر این که خودتان مستقیما از ایشان به صورت واضحی بپرسید، پس اگر انتظار دارید از پاسخ ایشان در ابتدا مطمئن شوید و بعد درخواست و احساسات واقعی تان را به ایشان عنوان کنید و یا به دنبال راهی می گردید که شما را به این اطمینان برساند بدانید که چنین خواسته و انتظاری اساسا غیر واقع بینانه و دست نیافتنی است و پذیرفتن احتمال شنیدن پاسخ منفی همان هزینه ای است که در اینجا در برابر خواسته تان قرار است در این مرحله از تصمیم گیری برای مطرح کردن یا مطرح نکردن احساساتتان به ایشان بپردازید.
    سردرگمی ایشان هم در برابر رفتارهای شما کاملا طبیعی است چرا که از سویی از خودتان چهره خاصی نشان داده اید که توصیف کردید و از سوی دیگر به ایشان توجه ویژه نشان می دهید بدون این که قصد و نیت اصلی تان را از این گونه رفتارهای متفاوت عنوان کرده باشید پس طبیعی است که ایشان از سوی شما در واقع اطلاعات کاملا ضد و نقیضی دریافت کنند و احساس بلاتکلیفی و سردرگمی را تجربه کنند.
    اگر هم مسئله شما واقعا این است که شرایط لازم و کافی را ندارید می توانید صراحتا و با نهایت صداقت پس از عنوان کردن احساساتتان درباره شرایط خودتان هم صحبت کنید و شاید ایشان با شما همراه شوند و مثلا عنوان کنند ایشان هم هم اکنون شرایط و آمادگی لازم را برای ازدواج ندارند و می توانید پس از حصول شناخت بیشتر از یکدیگر اگر تصمیمتان برای ازدواج قطعی شد هدف گذاری و برنامه ریزی بلند مدت داشته باشید و در کل یا در این قسمت به نتیجه خواهید رسید یا نه و حداقل این است که تلاش خودتان را کرده اید و برای خواسته خودتان اقدامی انجام داده اید که در آینده حسرت آن را نخورید.
    چرا که اگر با ایشان آشنا شوید حتی اگر با قصد و نیت ازدواج هم باشد ممکن است پس از شناخت بیشتر به این نتیجه برسید که مناسب هم نیستید، چه از سوی شما چه ایشان، اما اگر هیچ وقت مطرح نکنید همیشه به عنوان یک گزینه ایده آل در ذهن شما ثبت خواهد شد در حالی که صرفا بر اساس یک تصور و جذابیت اولیه بوده است که در شروع آشنایی و دوست داشتن خیلی مهم و تعیین کننده است اما در ادامه یافتن و استمرار و یا موفقیت و کیفیت رابطه هیچ نقشی نخواهد داشت.
    یکی از پرسش هایی که می تواند در این مسیر برای شما کمک کننده باشد همین است که تصور کنید چندین سال از این ماجرا گذشته است و ببینید در آن زمان اگر امروز چه اقدامی انجام داده بودید و چه تصمیمی در این زمینه گرفته بودید احساس بهتری خواهید داشت و از عملکرد و تصمیم خودتان احساس رضایت و خشنودی بیشتری خواهید کرد.
    در نهایت به شما توصیه می شود چه با ایشان و چه با هر فرد دیگری هر زمانی که قصد ازدواج داشتید حتما برای تصمیم گیری هایی از جلسات مشاوره قبل از ازدواج استفاده کنید تا از اطلاعات مفید و تعیین کننده ای که طی این جلسات از طریق انجام ارزیابی ها و بررسی های تخصصی و دقیق تر به دست می آورید، بتوانید بهره مند شوید و با استفاده از آن ها آگاهانه تر دست به اقدام بزنید تا بتوانید مناسب ترین و بهترین تصمیم گیری را در این زمینه داشته باشید.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2020
    شماره عضویت
    44708
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چند ساله به یه دختر خانوم علاقه دارم اما نمیدونم باید بهش بگم یا نه

    نقل قول نوشته اصلی توسط moshaver-editor نمایش پست ها
    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    احساس نگرانی و تردید شما و همچنین احساس مسئولیت پذیری شما در این زمینه کاملا قابل درک است.
    با توجه به این که تا کنون صبر کرده اید و با در نظر داشتن این که ظاهرا با وجود این که اکنون شرایط و آمادگی کافی برای ازدواج ندارید نمی توانید از ایشان صرف نظر کنید، بهتر است یک تصمیم قاطعانه در این زمینه بگیرید و طبق همان پیش بروید.
    البته احساس نگرانی شما و این که در برابر این ابراز احساس خودتان به آن دختر و درباره احساسات آن دختر احساس مسئولیت می کنید قابل تحسین است اما توجه داشته باشید که شما مسئولیتی در برابر تصمیم و یا چگونگی برخورد آن دختر و یا انتخابش ندارید و نمی توانید هم جای ایشان تصمیم بگیرید.
    از آنجا که ماهیت فرایند تصمیم گیری به صورت کلی همین است که ما در برابر انتخاب گزینه هایی قرار داریم که هر کدام از آن ها در نهایت خوبی ها و همیچنین هزینه هایی در پی خواهد داشت و انتظاری جز این هم نمی توان داشت، بنابراین بهتر است شما هم یک حساب و کتابی پیش خودتان بکنید و ببینید در نهایت با انجام چه اقدام و رفتاری و با چه تصمیمی خوشحال تر خواهید بود.
    اگرچه صحبت ها و توضیحاتی که ارائه کردید کمی مبهم به نظر می رسید و مشخص نیست که بالاخره مشکل اصلی شما چیست؟ جریحه دار شدن غرورتان و عدم اطمینان از پاسخ آن دختر در صورت مطرح کردن درخواست و ابراز علاقه تان به ایشان؟ یا عدم آمادگی کافی و نداشتن شرایط لازم برای اقدام به ازدواج؟
    خوب است که لااقل برای خودتان مشخص باشد که اکنون دلیل اصلی تعلل شما و مانعی که برای مطرح کردن خواسته تان دارید چیست چرا که مهم است و هر کدام مداخله و اقدامات خاص خودش را می طلبد.
    البته در نهایت همان موضوع سود و زیاد در فرایند تصمیم گیری و هزینه های اجتناب ناپذیر آن در هر صورت مطرح خواهد بود.
    به عنوان مثال شما نمی توانید هم آن چیزی که از آن به عنوان غرور نام بردید را دست نخورده باقی بگذارید و هم درخواستتان را عنوان کنید چرا که هر در خواستی اساسا با درصدی از احتمال شنیدن پاسخ منفی و جواب رد همراه خواهد بود و شما هم نمی توانید از پاسخ و نظر و علاقه ایشان نسبت به خودتان اطمینان حاصل کنید مگر این که خودتان مستقیما از ایشان به صورت واضحی بپرسید، پس اگر انتظار دارید از پاسخ ایشان در ابتدا مطمئن شوید و بعد درخواست و احساسات واقعی تان را به ایشان عنوان کنید و یا به دنبال راهی می گردید که شما را به این اطمینان برساند بدانید که چنین خواسته و انتظاری اساسا غیر واقع بینانه و دست نیافتنی است و پذیرفتن احتمال شنیدن پاسخ منفی همان هزینه ای است که در اینجا در برابر خواسته تان قرار است در این مرحله از تصمیم گیری برای مطرح کردن یا مطرح نکردن احساساتتان به ایشان بپردازید.
    سردرگمی ایشان هم در برابر رفتارهای شما کاملا طبیعی است چرا که از سویی از خودتان چهره خاصی نشان داده اید که توصیف کردید و از سوی دیگر به ایشان توجه ویژه نشان می دهید بدون این که قصد و نیت اصلی تان را از این گونه رفتارهای متفاوت عنوان کرده باشید پس طبیعی است که ایشان از سوی شما در واقع اطلاعات کاملا ضد و نقیضی دریافت کنند و احساس بلاتکلیفی و سردرگمی را تجربه کنند.
    اگر هم مسئله شما واقعا این است که شرایط لازم و کافی را ندارید می توانید صراحتا و با نهایت صداقت پس از عنوان کردن احساساتتان درباره شرایط خودتان هم صحبت کنید و شاید ایشان با شما همراه شوند و مثلا عنوان کنند ایشان هم هم اکنون شرایط و آمادگی لازم را برای ازدواج ندارند و می توانید پس از حصول شناخت بیشتر از یکدیگر اگر تصمیمتان برای ازدواج قطعی شد هدف گذاری و برنامه ریزی بلند مدت داشته باشید و در کل یا در این قسمت به نتیجه خواهید رسید یا نه و حداقل این است که تلاش خودتان را کرده اید و برای خواسته خودتان اقدامی انجام داده اید که در آینده حسرت آن را نخورید.
    چرا که اگر با ایشان آشنا شوید حتی اگر با قصد و نیت ازدواج هم باشد ممکن است پس از شناخت بیشتر به این نتیجه برسید که مناسب هم نیستید، چه از سوی شما چه ایشان، اما اگر هیچ وقت مطرح نکنید همیشه به عنوان یک گزینه ایده آل در ذهن شما ثبت خواهد شد در حالی که صرفا بر اساس یک تصور و جذابیت اولیه بوده است که در شروع آشنایی و دوست داشتن خیلی مهم و تعیین کننده است اما در ادامه یافتن و استمرار و یا موفقیت و کیفیت رابطه هیچ نقشی نخواهد داشت.
    یکی از پرسش هایی که می تواند در این مسیر برای شما کمک کننده باشد همین است که تصور کنید چندین سال از این ماجرا گذشته است و ببینید در آن زمان اگر امروز چه اقدامی انجام داده بودید و چه تصمیمی در این زمینه گرفته بودید احساس بهتری خواهید داشت و از عملکرد و تصمیم خودتان احساس رضایت و خشنودی بیشتری خواهید کرد.
    در نهایت به شما توصیه می شود چه با ایشان و چه با هر فرد دیگری هر زمانی که قصد ازدواج داشتید حتما برای تصمیم گیری هایی از جلسات مشاوره قبل از ازدواج استفاده کنید تا از اطلاعات مفید و تعیین کننده ای که طی این جلسات از طریق انجام ارزیابی ها و بررسی های تخصصی و دقیق تر به دست می آورید، بتوانید بهره مند شوید و با استفاده از آن ها آگاهانه تر دست به اقدام بزنید تا بتوانید مناسب ترین و بهترین تصمیم گیری را در این زمینه داشته باشید.
    ممنونم از راهنمایی کامل و دقیقتون و اینکه وقت گذاشتید و پاسخ دادید

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42430
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چند ساله به یه دختر خانوم علاقه دارم اما نمیدونم باید بهش بگم یا نه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhnoori نمایش پست ها
    ضمن سلام خدمت همه کاربران، قبل از شروع حرفام عذرخواهی میکنم بابت طولانی بودن این پست.
    من پسری 22 ساله هستم که که مهندسی مکانیک خوندم و تا چند ماه دیگه فارغ التحصیل میشم. از ترم دوم دانشگاه تا الان به یکی از دختر خانوم‌هایی که همکلاسی من هستند از صمیم قلبم علاقه دارم. سه سال این علاقه توی دلم بود و بهش چیزی نگفتم چون دلم نمیخواست احساساتش رو الکی درگیر خودم کنم. دلم نمی خواست درگیر یه چنین موضوع عاطفی مهمی بشه. فکر میکردم ممکنه از نظر روحی یا درسی آسیب ببینه. این موضوع ادامه پیدا کرد و الان ترم آخر دانشگاه هستیم. چند ماه پیش تصمیم گرفتم به بهانه هایی مثل درس و چیزای دیگه بهش پیام بدم و یه مقدار بهش نزدیک بشم. من یه آدم مغرور و سنگین رنگین هستم و زیاد اهل صحبت کردن با خانوما نیستم اما توی پیام‌هایی که توی این چند ماه بهش دادم سعی کردم طوری باهاش حرف بزنم که بفهمه اون برای من با بقیه فرق میکنه. مثلا تولدش یا روز دختر رو بهش تبریک گفتم و توی کارهای دانشگاه اونقدر توی این چند ماه بهش کمک کردم که بعضی از دوستام تعجب کردند که من چرا این همه به اون کمک میکنم. حتی مشکل کارآموزیش رو براش حل کردم طوری که اگه من کمکش نمیکردم شاید به خاطر کرونا اصلا نمیتونست کاراموزیش رو این ترم بگیره.یا مثلا به چند تا بهانه مختلف از هنرهایی که داره مثل عکاسی چند بار ازش تعریف کردم. همه این کار ها رو انجام دادم که بدونه برای من با بقیه فرق میکنه. یه بار عمل جراحی داشت، من نگرانش بودم بعد از عمل بهش پیام دادم و احوالش رو پرسیدم. و خلاصه به بهانه های مختلف سعی کردم بهش نشون بدم که برای من خیلی مهمه. به نظرم تا الان این موضوع رو حس کرده که من دوسش دارم ولی رفتارش جوریه که من نمیفهمم اونم منو دوست داره یا نه. احساس میکنم خودش هم نمی دونه دقیقا باید چطوری با من صحبت کنه. یه وقتایی با غرور و حیای دخترونه با من حرف میزنه بعد انگار پیش خودش حس میکنه زیاده روی کرده و دفعه بعد مهربون تر با من صحبت میکنه دوباره دفعه بعد با غرور حرف میزنه و ... همینجوری انگار خودش هم نمیدونه که در مقابل توجهی که من بهش دارم باید چطوری رفتار کنه. من خیلی دوستش دارم اما شرایط ازدواج خیلی سخت شده و منم هنوز درآمد خاصی ندارم از یه طرف هم میترسم حسرت بیان کردن این علاقه رو دلم بمونه. ضمنا ما هر دو اهل یه شهر بودیم ولی اونا یه سالیه که رفتن یه شهر دیگه زندگی میکنند. دلم میخواد بهش بگم که عاشقشم اما از طرفی با این اوضاع اقتصادی نمیدونم باید چیکار کنم. به نظرتون گفتن این موضوع کار درستیه و اینکه اگه بخوام بهش بگم دوسش دارم چطوری باید این کار رو انجام بدم؟ مخصوصا خانوم هایی که این پست رو میبینند لطفا نظرشون رو بگن. ممنونم
    سلام. میخواستم بگم همیشه به دخترا گفته میشه که اگه پسری دوستتون داشته باشه خودش اقدام میکنه و خیلی زود حرفشو میزنه و علاقشو ابراز میکنه، توی این سایت و حتی دور و ور خودم، دخترای زیادی رو دیدم که همش از علاقه به پسر مورد علاقه شون حرف میزنن و تنها جوابی که میگیرن اینه که خود پسر اگه واقعا علاقه داشته باشه پا پیش میزاره و اگه تا الان چیزی نگفته پس حتما حستون یک طرفه بوده! در صورتی که الان شما میگید که تقریبا سه سال این علاقه رو تو دلتون نگه داشتین و چیزی نگفتین، پس همیشه هم این طور نیست و خیلی وقتها اقایون هم به دلایل مختلف نمیتونن علاقه شونو ابراز کنن.. به نظر من بهتره زودتر تکلیف خودتون رو معلوم کنید و حرف دلتون رو به کسی که دوست دارین بگین شاید اگه بیشتر تعلل کنید، هم کلاسیتون با کسی دیگه نامزد کنه و شما همیشه حسرت بخورید که چرا زودتر حرفاتون رو بهش نگفتین و فرصتو از دست دادین .. شاید ایشون هم به شما علاقه مند باشه ولی چون تا حالا شما حرفی نزدین اون علاقه شو بعد این چند سال یک طرفه احساس کرده و همین حرف های تکراری که همیشه اقایون پا پیش میزارن اونو دلسرد کرده..
    درکل میخام بگم همیشه هم اینطور نیست که اقایون تا از کسی خوششون اومد سریع پاپیش بگذارن، این اتفاق نمیتونه درمورد همه یکسان باشه..

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42430
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چند ساله به یه دختر خانوم علاقه دارم اما نمیدونم باید بهش بگم یا نه

    در مورد اینکه پرسیده بودین که چطور بهش بگید و علاقه تونو عنوان کنین، بهتره که اول بهشون پیام بدین و بگین که میخوایید هر موقع که اومدن شهرتون با توجه به اینکه گفتین دیگه تو این شهر زندگی نمیکنن، ببینید شون و کمی در مورد خودتون صحبت کنین و بگین که منظورتون مسائل درس و دانشگاهی نیست،بگین حرفایی دارین که با پیام نمیتونین بگین و باید حضوری باهاشون حرف بزنید چون حضوری قطعا تاثیر بیشتری داره و هر دو طرف منظور همدیگه رو بهتر متوجه میشن و سوتفاهمی بوجود نمیاد . اینطوری اگر ایشون هم علاقه ای داشته باشن قبول میکنن و جایی قرار میزارین و همدیگه رو می بینید اون موقه خیلی محترمانه و بدون رودربایستی یا غرور و. مستقیم حرفاتون رو میزنید اینکه چند سال دوستش داشتین و اینکه شرایط زندگی تون الان برای ازدواج در چه مرحله ای هست و غیره. و اگه ایشون در کل تمایلی نداشت میتونه همون موقه که پیام میدین بگه نمیتونه بیاد و اینطوری شما هم متوجه میشین که علاقه ای دومیون نبوده.
    میدونید چیه، هر کسی فقط یکبار به دنیا میاد پس بهتره از همه فرصتای زندگیش استفاده کنه. اینجوری بهتره که کسی که خودتون انتخاب کردین رو پاپیش بگذارید و بشناسید یا اینکه چند سال دیگه به طور سنتی، خانواده براتون کسی رو انتخاب کنه و شما هم مجبور بشین بدون علاقه قبلی به خاستگاری برید؟
    پس بهتره اول کسی که خودتون تو دلتون بوده رو بشناسید چون امتحانش ضرر نداره.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد